اگر شما مغز خودتان را بر روی یک کامپیوتر آپلود کنید ، آیا این کامپیوتر تبدیل به یک کپی از خود شما می شود ؟ این یک پرسشی است که برای بار نخست در سایت Quora مطرح شد ، سایتی که با هدف کسب و به اشتراک گذاری دانش ، توانمند سازی مردم برای یادگیری از یکدیگر و درک بهتر جهان ایجاد شده است .

پاسخ به این سوال توسط یوجین کوزنستوو ، مهندس معروف بر روی Quora داده شده است :

پاسخ به این پرسش ، به طور شگفت انگیزی ، در یک باور باستانی مذهبی نهفته شده است (بودایی) یک دکترینی از آناتا (غیر خود).

این سوال متناقض است ، زیرا در داخل یک الگوی اشتباه عمل می کند . شما در اینجا فرض می کنید که ، در حقیقت ، یک من مطلق وجود دارد . تحت شرایط عادی شما ممکن است قادر به نادیده گرفتن تمامی نشانه هایی باشید که تجت یک برچسب با عنوان وجود مادی به تمامی موجودات زنده زده شده است (از تولد تا مرگ) ، یا حتی فراتر از آن به یک روح جاودانه برسید .

این مفهوم یک مفهومی گنگ است زیرا شما باید ناپایداری حافظه را در نظر بگیرید . (اگر حافظه شما به هر نحوی پاک شود باز هم آیا آن شخص خود شما خواهید بود ؟ آیا زمانی که به دلیل مستی به یاد ندارید که شب گذشته کجا بودید یا ۲ ساعت از زمان خودتان را فراموش می کنید آیا باز هم آن شخص شما هستید ؟ یا اینکه وقتی که زمان را فراموش می‌کنید و با خالکوبی در بدن خودتان مواجه می شوید آیا باز هم آن شخص شما هستید ؟) اما قابلیت تکثیر یا انتقال آگاهی واقعا از ریشه به این مفهوم تیشه می زند .

در عوض شما می گویید “آناتا : هیچ خودی وجود ندارد”. در بهترین حالت ، یک فرآیند هویتی وجود دارد (که به صورت بدون وفقه وجود دارد .) اما هیچ هویتی در اصل وجود ندارد . چیزی که شما با عنوان “من” می شناسید در این لحظه در مقایسه با خاطرات ، صفات ، ترجیحات ، افکار و اندام های فیزیکی است که از خود “من” یک هفته پیش یا “من” یک هفته پیش شما متفاوت خواهد بود . هر لحظه “من” به لحظه بعدی “من” از طریق تنها (“مقصود”) انتقال پیدا می کند. “من” شما در حال حاضر این مقاله را می خواند زیرا “من” حوصله اش سر رفته است یا اینکه کنجکاو است یا اینکه به دنبال تجربه احساس یا احساسات دیگری است که سبب تلاش شما برای رسیدگی به مشکلاتی می شود که سبب تغییر شما می شود . در طور زمان ، این مونتاژ ممکن است در نهایت جایگزین من فعلی شما شود (گذشته از برخی از خاطرات دوران کودکی ، در حال حاضر من شما هیچ گونه وجه اشتراکی با “من” ۵ سالگی شما ندارد. فیلسوفان مدرن این قضیه را به عنوان تناقض کشتی تسئوس می شناسند .)

از این نقطه نظر ، انتقال ذهن هیچ تفاوتی با ادامه وجود شما ندارد . حالت هویت قابل شناخت فعلی شما به عنوان “هم اکنون شما” به حالتی قابل شناسایی رشد می کند که به عنوان “فردای شما در داخل کامپیوتر شناخته می شود.” این همان حالت نیست چه در داخل کامپیوتر باشد و چه همچنان در داخل بدن شما باشد ، و این سوال اصلی بحث است .

چیزی که کمتر در اینجا می توان در مورد آن بحث کرد ، پرسشی در مورد مسئولیت های شمای حال حاضر و مسئولیت های شما نسبت به آینده خودتان می باشد ، به خصوص اگر ، در این لحظه زمانی ، بیش از یک همراه و وجود خود آگاه حضور داشته باشد . برای مثال ، چه اتفاقی برای ویژگی های شما می افتد ؟ ، آیا بین نفس های شما به صورت مساوی تقسیم می شود ، یا اینکه اتفاق دیگری رخ می دهد ؟ آیا این قتل است که یکی از این نفس ها را پس از وقوع انتقال از بین برد ؟ آیا این خودآگاهی ضروری است  ؟ (یعنی بیشتر این موضوع ممکن است به وقوع بپیوندد که خود اصلی را در حالیکه خود اصلی در حال انتقال است نابود کرد ، و اگر خود اصلی در طی این فرآیند بیدار شود ، یا اینکه خود اصلی آیا اجازه بیدار شدن پس از انتقال را خواهد داشت ؟ از جمله سوالات ما می باشد ) پس این موضوع می تواند یک چالش اخلاقی عظیم باشد.