شکست ها در همه اَشکال و ابعاد وجود دارند، ولی بنیانگذاران باید به یک سری اصول رایج که منجر به موفقیت نهایی میشوند، پایبند باشند :
به این استراتژی “با شکست جلو برو”، یا یادگیری بیشتر از طریق اشتباه کردن گفته میشود که اعتماد به نفس و تعهدتان را برای تصمیم گیری و به گردن گرفتن عواقب آنها، بدون در نظر گرفتن نتیجه، افزایش میدهد. تکرار دوباره یک اشتباه یا انجام اشتباهات رایج دیگران اشتباه بزرگیست.
عناصر کلیدی را در تجارت خود حفظ کنید و زود به زود آن ها را آزمایش کنید تا یک شکست کوچک منجر به نابودی کل استارتاپ نشود. به این کار استراتژی “شکست زود به زود” با قابلیت اصلاح پذیری و موفقیت پی در پی براساس آموخته ها گفته میشود.
به فرصت های اتفاقی برای برپا کردن یک استراتژی اکتفا نکنید.منظور این است که راه درستی هم برای اشتباه کردن وجود دارد و استراتژی ” هوشمندانه شکست خوردن ” به شما یاد میدهد تا از هر محور چیزی بیاموزید . تصمیمات واضحی که برپایه تفکر و اطلاعات واقعی هستند بهتر از دست روی دست گذاشتن و تصمیمی نگرفتن اند.
با الگو گرفتن از سیلیکون ولی ، استراتژی ” اغلب شکست خوردن” وجود دارد که شما را زودتر به موفقیت میرساند. ولی باید مراقب باشید که شکست هایتان را با همان دقت پیروزی هایتان تحلیل کنید تا ببینید آیا این ها میتوانند موفقیت حقیقی، یادگیری واقعی و پروسه تصمیم گیری معقولی را با توجه به پتانسیل موفقیت به نمایش بگذارند یا خیر .
بنیانگذاران بزرگ فکر میکنند که کمی اصلاح و تغییر لازمه کار است. لذا فعالانه به دنبال بازخوردهای مردم هستند، شکست ها را شناسایی و برطرف میکنند. آن ها از واکنش ذاتی نادیده گیری یا از لجبازی کردن دربرابر مسئولیت شخصی خود، با وجود مدارکی که نشان میدهد استراتژیشان جواب نمیدهد، اجتناب میکنند.
۶ نه تنها ببینید اشکال کار کجا بوده ، بلکه ببینید چه طور میتوانید درستش کنید
از آزمون و خطای اتفاقی خودداری کنید. اگه از یک شکست چیزی نیاموزید، تبدیل به اشتباهی میشود که دوباره تکرار خواهد شد.هر شکست لایق یک تحلیل اساسی می باشد. بدینصورت شما میتوانید مشکل را به طور اساسی برطرف کنید و نه فقط مسبب آن را.
شکست های بسیار در یک استارتاپ ناشی از ثبت نکردن پروسه های تجاری مهم، یا کاربردی نبودن آن ها هستند. شکست ها باید موجب پروسه های بهتر و ثبت سازی بهتر شوند و گرنه تبدیل به اشتباهاتی خواهند شد که دوباره تکرار میشوند.
معمولا برای یک شکست بهانه های بیشتری نسبت به دلایل منطقی وجود دارد. یادتان باشد زمان ایده آلی برای شروع یک استارت وجود ندارد. این شک و تردید همیشه هست و ما نیز همیشه انسان هستیم و به سرزنش ها بیشتر از دلایل و اطلاعات واقعی گوش میدهیم. همیشه ریشه یک شکست را پیدا کنید.
راه های جدید کلید موفقیت یک بنیانگذار هستند، ولی اگر شما گوش ندهید و تحقیق نکنید متوجه نخواهید شد که راه های قدیمی شناخته شده رو به زوال هستند. پیروی کورکورانه از راه های قبلی و نادیده گرفتن خطرات شناخته شده، اشتباهات غیرقابل بخششی هستند.
توماس ادیسون انعطاف پذیر بود و پس از ۱۰۰۰ شکست در اختراع لامپ باز هم دست از تلاش برنداشت. بسیاری از متخصصان معتقدند که دلیل اصلی شکست یک استارتاپ، کمبود پول نه بلکه زود جا زدن است. اگه شما به شکست به چشم یادگیری نگاه کنید، دیگر از صبوری تا زمانی که به نتیجه برسید مایوس نخواهید.
ممکن است موفقیت همیشه با شکست شروع نشود ولی یک بنیانگذار دانا باید انتظار شکست را داشته باشد، آن را بپذیرد و به آن به چشم فرصتی برای یادگیری بنگرد. درحقیقت تفاوت بین شکست و پیروزی در یک استارتاپ بسیار کم است . در سبک زندگی بنیانگذاری، چیزی به نام شکست وجود ندارد و هر شکست به چشم یک موفقیت دیده میشود.